سال نو مبارک
امسال دومین سالی بود که مهرسا خوشگلم کنار ما بود-قبل از سال تحویل من و بابایی آماده شدیم ولی مهرسا برعکس همیشه که سحرخیزه و زودتر از همه بیدار میشه هرکاری کردم که بیدار شه و لباس بپوشه بشینه سر هفت سین انگار نه انگار هرچی صداش کردم بیدار نشد- مجبور شدم تو خواب بغلش کنم و بیارمش سر سفره، ولی خودش با صدای تلویزیون کم کم بیدار شدو با همون موهای ژولی پولی نشست تو بغل مامانی و میخواست شمعارو فوت کنه!!!!
پارسال که نشد کنار هفت سین عکس بگیریم امسالم اینقدر ورجه وورجه میکرد بازم عکس درست حسابی نشد بگیریم چون همش باید خانمو کنترل میکردیم که میز هفت سینو بهم نریزه.
این هفت سینمون
مهرسا در حال عیدی گرفتن از بابا سعید
اینم مهرسا کنار هفت سین
یه سری از عکسای مهرسا در سفر نوروزی
مهرسا و دینا
اینم دینا خوجله
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی